معنویـت نهفتـه در شبـهای قـدر را قــدر بدانیـم
بیش از دو سوم از ایام ماه مبارک رمضان امسال هم گذشت و حالا با گذراندن شب نوزدهم و شب بیست و یکم، شبی دیگر از لیالی قدر یعنی شب بیست و سوم این ماه خدا را در پیش رو داریم، شبی که انگار جاده آسمان به زمین یکطرفه می شود تا فوج فوج ملائک به زمین بیایند و طبق طبق دعا به آسمان ببرند. شبی که دلمان می خواهد خلوص دعاهایمان دری از رمز و راز هستی را بر دنیایمان بگشاید، آن قدری که خدا را پشت هر اتفاق ببینیم و اگر حکمتش را درک نکردیم چیزی از شکرمان به او کم نشود ...
با تقدیم سلام؛ آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما عزیزان و نیز عرض تسلیت بمناسبت ایام ضربت خوردن و شهادت حضرت امیرالمؤمنین علی(ع)، و با امید به توفیق شب زنده داری در گرامیداشت ادامه ی شبهای قدر حضور تمامی دوستان اهل دل و ارجمندم در گروه پرشین استار، در اینجا قبل از هر چیز لازم میدونم یک عذرخواهی و یک تشکر ویژه از شما دوستان و اعضای محترم گروه داشته باشم و اون اینکه، متاسفانه بدلیل مشکلات غیرمنتظره سیستمی روز دوشنبه (92/05/07) نتونستیم ایمیلی رو به گروه ارسال کنیم که همین امر باعث نگرانی تعداد قابل توجهی از دوستان شد که جاداره از یکایک کسانیکه در این رابطه اهمیت قائل شدند و ایمیل زدند تشکری ویژه داشته باشم. در هر صورت امیدواریم این اختلال و تاخیر پیش آمده را بر ما ببخشید و از اینکه به گروهی که متعلق به خود شماست تا این حد عنایت دارید بی نهایت سپاسگزاری می کنم.
شبهای قدر، اوج پر گشودن در فضای نیایش و بندگی و نهایت شکوفایی رحمت الهی بر بندگان است. شبهای قدر، ساعات پذیرایی از مهمانانِ بزم حضور است. در شبهای قدر، رو به آینه محاسبه مینشینیم و چهره جان را بیغبار میبینیم و با باران اشک، دل را در سحر رحمت و مغفرت، شستشو میدهیم. شبهای قدر، شب گشودنِ سفره دل و ریختن اشک نیاز و فصل گریستن در آستان آفریدگار بخشاینده است. شبهای قدر، شب احیای خویش با دم مسیحایی دعاست. شبهای قدری که نوزدهم و بیست و یکم اش را آنهم در سوگ عروج مولای متقیان حضرت علی(ع)، سپری نمودیم و اینک شب بیست و سوم رمضان امسال هم فرصتی است مغتنم برای اینکه قدر خویش را بهتر بشناسیم، تقدیر خویش را زیباتر رقم بزنیم و خویشتنِ جدید را با قلم توبه و جوهر اشک جاودانه تر ترسیم کنیم ...
خداوندا
بگذار خود را معرفی كنم. من مخلوق خالق یكتا، و مملوك مالك بی همتا، و عبد معبودم هستم كه از بندگی تنها نام آن را به دوش میكشد. من همان مرزوق روزی دهنده بخشنده و كریمی هستم كه نمك می خورد و نمكدان می شكند. من سائلی هستم كه دست نیاز به سوی خداوند رحمان و رحیم دراز كرده و ضعیفی هستم كه به خانه قویترین آمده است.
ای عزیز تو حكیمی و سزاوار نیست كه من ذلیل را رها كنی. تو غافری و من خطاكار، پس جز خانه تو به كدامین سو باید بروم؟ مگر نه اینكه فرمودهای بر زیر دستانمان سخت نگیریم؟ پس ای بردبار و دانا، بر من عجول و جاهل آسان بگیر، روزی كه ریز و درشت اعمالم را نمایان خواهی كرد. من مضطرب و پریشانی مبتلا به كبر و عجب و ریا هستم كه بیماری غیبت یقهام را گرفته است. حرص و طمع آسایشم را بر هم زده است و از همه بدتر اینكه دروغگویی بابی بسوی بدیها بر من گشوده است و من به تنهایی توان جدا شدن از این همه بلاها را ندارم.
گرچه زنجیره گناهانم به اینجا ختم نمیشود و این رشته سر دراز دارد. من آنقدر از دردهای مختلف به خود میپیچم كه برخی شان را فراموش كردهام. پناه می برم به خدا از اینكه صبر او و گذشت زمان گناهانم را از یادم ببرد و آنچنان آسوده سر بر بالین بگذارم كه گویی هیچ خطایی از من سر نزده است. خدایا من در این لحظه و این ساعت به اشتباهاتم اعتراف می كنم چه آنهایی كه به یاد دارم و از بیان آنها شرم دارم و چه آنهایی كه یادشان از ذهنم پر كشیده است.
"وان كان قددنا اجلی ولم یدنینی منك عملی فقد جعلت الاقرار بالذنب إلیك وسیلتی"
"و اگر اجلم نزدیك شد و عمل صالحم مرا به تو نزدیك نكرد من هم اقرار به گناهانم را وسیله عفوت قرار می دهم"
جز تو چه كسی میتواند مرا یاری دهد؟ آیا نباید انتظار دستگیری و كمك از چون تو خدایی داشته باشم كه طلب حاجت به پیشگاه مقدست نه تنها خواری به دنبال ندارد بلكه سراسر عزت و بزرگی به بار می آورد؟ و در این صورت دست نیاز به سوی غیر تو دراز كردن كمال بلاهت است. زیرا كه تو همه چیز هستی، منبع تمام فیوضات و خیر محض. پس دیگری در ذهنم نمیتواند معنایی داشته باشد.
اصلا چرا باید به سراغ سراب بروم در حالی كه در دستانم آبی تمام ناشدنی دارم. اگر آب را نمیبینم یا چشمانم بسته است و یا به سبب گناهان حس دستانم را از دست دادهام وگرنه هر جا كه می روم تویی كه در كنارم هستی و پابه پا از این طفل نو پا مراقبت میكنی.
بارالها امشب، شب قدر است و من تصمیم دارم این شب را زنده نگه دارم و با رعایت آداب احیاء، با كسی گفتوگو كنم كه مرا، بیشتر از هر كسی دوست می دارد و متأسفانه من چه كم یادش میكنم!
بغض سنگینی در گلویم حبس شده است میخواهم با فریاد آن را از عمق جان خارج سازم. ای كاش اینجا بیابانی بود تا براحتی صدایم را آزاد میكردم. به اعمال زشت و ناراحت كننده و بدیها و پستیهایم اعتراف میكردم.
محبوب من همانا تو قاضی پرونده سیاهی هستی كه من در طول عمرم آن را به ثمر نشاندهام. ای قاضی القضات بر من مبادا كه میزان و حساب را بر پایه عدلت قرار دهی. بلكه آنچنان كه تاكنون بر من ترحم كردهای و بلكه بیشتر و بیشتر از آن رحمتت را شامل حالم كن و خطاهایم را نادیده بگیر و بنابر كرمت بر اعمال من قضاوت كن. مگر نه اینكه حكمت این ایام الله افتادن در دامان خدای چون توست. بار خدایا جوابم را در دل زنگار زدهام القا بفرما تا رنگ خدایی به خود بگیرم. بگو كه مرا میبخشی.
"ما أنا بأعصی من عصاك فغفرت له و ما أنا بألوم من اعتذر إلیك فقبلت منه و ما أنا بأظلم من تاب إلیك فعدت علیه"
"من معصیت كارتر از بسیار كسان دیگر كه همه را بخشیدی نیستم و من زشت و بد عمل تر از آنان كه از گناهان عذر خواستند
و تو عذرشان پذیرفتی نیستم و من ستمكارتر از آنان كه به درگاهت توبه كردند و به آنها احسان كردی نیستم"
خدایا چقدر باید بگریم تا مهر"العفو" بر سینه ام بكوبی؟! حمد و ثنایت می گویم از اینكه كمی از خواب غفلت بیدارم كردی و مرا توبه كنان و پشیمان به درگاهت فراخواندی. این میهمانی مایه آرامش من است. حال تنها چیزی كه آرامشم را بر هم می زند، ترس از این است كه مبادا جزو زیانكاران این ماه باشم و بخشوده نشوم ولی ناامید نیستم زیرا كه ناامیدی بزرگترین گناه است.
اگر قرار نبود كه غفار الذنوب با بخشندگی از عبد فراریاش پذیرایی كند، هیچ گاه او را دعوت نمیكرد. شنیدهام اگر چهل روز اعمالمان را خالص برای خدا انجام دهیم درهای حكمت به رویمان گشوده خواهد شد حال مگر نه اینكه امشب نیز شب قدر است و بهتر از هزار شب؟ پس ای محبوب من پس از آنكه توبه خالصانه مرا در این شب زیبا پذیرفتی، دریچهای از حكمتت به روی من بنما.
بارالها به خداوندیت قسم در این شب، دست من فتاده بر زمین را بگیر و مرا از پستی به بلندای كمال برسان. من روسیاهم و اعمالم بس قلیل. پروردگارا دست گداییام را به در خانهات دراز میكنم با این امید كه میدانم بی جوابم نخواهی گذاشت. مگر میشود كه ارحم الراحمین مرا ناامید سازد؟ من با تمام بی خبریها و غفلتهایم در این شب و در این ساعت خودم را به دامانت انداختهام و پناه میبرم به تو از اینكه ادامه ی عمر كوتاهم را در بطالت، پوچی و سستی هدر ندهم.
خداوندا
یا من یحب من یشاء، مرا دوست بدار و از سابقین و خاصان خود قرار ده.
یا خیر حبیب و محبوب؛ دلم را تنها به عشق خودت مصفا كن.
یا حبیب قلوب العارفین؛ مرا عارف به حقت قرارده.
یا دلیل المتحیرین؛ با ارمغان یقین چنان آرامشی برایم فراهم ساز كه از منجلاب سرگردانی و آوارگی بیرون آمده و طعم حقیقت را بچشم.
یا امان الخائفین؛ مرا از هراس دنیا و بالاخص هول و وحشت آخرت سلامت بدار.
یا كاشف الكرب؛ درد و رنج و غم دنیا را از من زائل بفرما تا در سایه آرامش، بیشتر از پیش به معبود خود بپردازم و در راه رسیدن به حقیقت، رنگ معشوق به خود بگیرم.
یا ستارالعیوب؛ زشتیهای مرا بپوشان و آبرویم را مریز.
یا غافرالذنب و الخطیئات؛ نامه اعمالم را پاكسازی بفرما.
و ای خدای رحمان و رحیم به نام تمامی اسماء حسنایت، دست این بنده حقیر را بگیر و مرا به حال خودم وامگذار حتی برای لحظهای ..
خداوندا در این آخرین منزلگاه شب های قدر، منزلتی بما عطا كن تا توفیق استجابت دعا و آمرزش گناهان از ما دریغ نگردد.
بی تردید، دانستن، فهمیدن، ایمان آوردن، چشم جان گشودن و دل به این شبها سپردن، خود از همان توفیقات است.
امید که در چنین شبی بزرگ از این فیض و نعمات بی بهره نمانیم و آنطور که شایسته است قدر آن را بیشتر بدانیم.
الهی آمین یا رب العالمین
دوستان؛ اگر قدر امشب را دانستید تقاضا می کنم ملتمسین دعا و همینطور این بنده حقیر را هم از یاد نبرید ...
نظرات شما عزیزان: